کمیک استریپ در آمریکا و ژاپن
کتابهای کمیک آمریکایی یک نشریه دورهای کم حجم حاوی محتوای درجه اول کمیک میباشد. درحالیکه شکل اولیه آن در سال ۱۹۳۳ شکل گرفت، کتابهای کمیک آمریکایی برای اولین بار بعد از انتشار کمیکهای اکشن در سال ۱۹۳۸ معروف شدند، که شامل اولین ابرقهرمان سوپرمن بود. این موضوع با توسعه ابرقهرمان که تا پایان جنگ جهانی دوم بهطول انجامید، دنبال شد. بعد از جنگ، درحالیکه ابرقهرمانان به حاشیه رانده شدند، صنعت کتاب کمیک بهسرعت گسترش یافت، و ژانرهایی مانند وحشت، جرم و جنایت و عاشقانه محبوب شدند. در سالهای ۱۹۵۰ با توجه به تغییر مسیر از رسانههای چاپی به تلویزیون و تاثیر بر نفوذ قانون کمیکها، کاهش تدریجی کمیک مشاهده شد. در اواخر ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ شاهد احیای ابرقهرمان بودند و ابرقهرمانها بهعنوان کاراکتری الگو در قرن ۲۱ باقی ماندند. بعد از قرن ۲۰، کتابهای کمیک بهعنوان اقلامی قابل جمع کردن، مورد توجه قرار گرفتند و مغازههای کمیک طرفدار جمع کردند. کمیک استریپ درآمریکا دارای تاریخچه بسیار طولانی میباشد که در بخشهای قبلی توضیح داده شده است.
در ژاپن با آن سابقه غنی که در زمینه تصویرسازی وجود دارد، کمیکها بسیار محبوب هستند و به کمیکهای ژاپنی “مانگا” میگویند. بعد از اشغال ژاپن توسط آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم، ژاپنیها به سریال و فیلمهای آمریکایی، کمیکها و انیمیشنها دسترسی پیدا کردند و با تاثیرپذیری از آنها، فرمت خاصی را برای کمیک بهوجود آوردند. نوع طراحی مانگاه مانند استوری بورد فیلمهای سینمایی است. تنوع ژانر در مانگا بسیار گسترده است و شامل چندین ژانر و زیرژانر میشود. مانگاها معمولا بهصورت سیاه و سفید طراحی و چاپ میشوند و شخصیتهای ژاپنی در انیمیشینها و کمیک استریپها با واقعیت فرق دارند، همه با چشمانی درشت و متفاوت هستند. این تفاوت قدمتی ۴۰ تا ۵۰ ساله دارد که مربوط به استاد تزوکا است که در طراحی خود این چهرهها و گرافیک را ترسیم کرد، کمکم این شیوه بین هنرمندان ژاپنی مقبول افتاد و رایج شد. در سال ۲۰۰۹ اعلام شد که گردش مالی مانگا در ژاپن به ۵٫۵ میلیارد دلار در سال میرسد. در میان کشورهای جهان، ژاپن تنها کشوری است که در آن مانگا مخاطبین زیادی در تمامی سنین دارد. اگرچه شکل و نوع نوشتاری مانگا، گونهای کودکانه دارد اما مخاطبین آن محدود به سن یا قشر خاصی نمیشوند. درحالیکه خواندن کمیک استریپ در سنین میانسالی در اکثر کشورها امری نامتعارف تلقی میشود، در ژاپن در مترو، اتوبوس و هر وسیله نقلیهای افراد مشغول خواندن کمیک هستند. بهطور متوسط در پایان سه سال آموزش ابتدایی، هر کودک ژاپنی ۵۵۷ داستان مصور را میخواند و بهگونهای مانگا در ذهن کودک جایگاه ویژه خود را یافته و پیش میرود. از عوامل مهم مانوس شدن کمیک استریپهای ژاپن، لذتبخش بودن خواندن مانگا و زمانبری کم میباشند. تنوع زیاد مانگا در ژاپن باعث شده که مخاطبان روند دنبال کردن مانگا را کنار نگذاشته و همواره مانگایی درخصوص موضوع مورد علاقه خود بیابند. بهاین دلیل، چرخ صنعت تولید کمیک استریپ در ژاپن هیچگاه از حرکت نمیایستد و این کشور را یه یک قطب موفق در عرصه تولید داستانهای مصور دنبالهدار تبدیل میکند. یکی دیگر از دلایل اینکه کمیک استریپ در ژاپن طرفداران زیادی دارد این است که زبان ژاپنی سخت بوده و کودکان با دیدن تصاویر راحتتر کتابها را میخوانند. باوجودی که زبان چینی نسبت به زبان ژاپنی از تنوع حروف بیشتری برخوردار است، اما به یکی از قطبهای تولید کمیک استریپ تبدیل نشده است، زیرا در این کشور برای کمیک استریپ در سنین کودکی، جایگاه ویژهای تعریف نشده و بهعبارتی دانشآموزان چینی به خواندن کمیک استریپ ترغیب نمیشوند و بیشترین فشار آموزشی برای کودک از طریق کتب آموزشی مدارس صورت میپذیرد. با مقایسه دو کشور چین و ژاپن در مییابیم به جزء زبان و خطوط، سن آغاز به خواندن داستانهای مصور و سیاست آموزشی، نقش بسیار موثری در محبوبیت و ارتباط با اشکال مصور دنبالهدار رقم میزند.
تفاوت مانگا و کمیک استریپ در فضا و مدل ارائه داستان و گرافیک کار میباشد و روایت داستان و شکل ارائه آنها با هم فرق میکند. مانگا از کاغذهای بسیار نازک و سیاه و سفید تولید میشود، اما غربیها کمیک استریپ رنگی با حجم کمتری دارند. قابل ذکر است که مشابه آن را در ایران هم داشتیم، مانند کیهان بچهها. این مجله پر از کمیک استریپهای آمریکایی و ترجمه شده بود که در آن داستانها آیندهنگری خوبی نهفته بود و اغلب تخیلی بودند. تخیلات در رشد و شکوفایی ذهن تأثیر دارند.
کمیک استریپ تأثیر زیادی در رشد فکری کودکان دارد زیرا باعث پرورش قوه تخیل آنها میشود. هرچند در آمریکا و ژاپن این نشریات با محوریت فرهنگسازی و شخصیتسازی هستند اما موفق بودهاند، متأسفانه دیگر آن داستانهای مصور درکیهان بچهها نیست. طبق بررسیهای انجام شده در ایران آثار ژاپنی رایجتر بوده آن هم بهدلیل روابط فرهنگی دو کشور بعد از انقلاب است، درحالیکه قبل از انقلاب تمام آثار آمریکایی بودند. در ایران یک سری داستانها از جمله داستانهای شاهنامه، مولانا و … برای ایرانیها قابل فهم هستند، اما یک غیرایرانی سخت متوجه منظور داستان میشود. فرهنگ ژاپنی هم همینطور است، مانگا در داخل ژاپن رشد کرده و جهانی نیست، برای غیرژاپنی فهمش سخت است.
گردآورنده: زهرا شفاهی
مطالب مرتبط: