برخلاف مارول که به دلیل ساختار متفاوتش برای ساخت بازی طی دهههای مختلف با شرکتهای زیادی وارد مذاکره شده است، دیسی در سال ۱۹۸۹ مستقیماً به یکی از زیرمجموعههای تایم وارنر (شرکت مالک برادران وارنر) بدل شد. با توجه به این که وارنر در آن سالها بخش اختصاصی بازی نداشت، روند لایسنس دادن ادامه پیدا کرد. در طول این سالها و پیش از ورود مستقیم وارنر به صنعت بازی، شرکتهای ای اِی[۱]، اکلایم[۲]، تی ایچ کیو[۳]، سانسافت[۴]، اُشن[۵]، کپکام، آتاری، کونامی و ایدوس[۶] بازیهای خود را بر اساس کاراکترهای دیسی ساختند. کاراکترهایی که در طول این مدت پستی و بلندیهای زیادی را تجربه کرده بودند.
از ابتدای کار اغلب بازیهای شوالیهی تاریکی[۷]، کیفیت قابل قبولی داشتند و این روند ادامه داشت تا این که ایدوس از طریق نشریهی گیم اینفورمر اعلام کرد، در حال ساخت نسخهی جدیدی از سری بازی بتمن است. عنوانی که روی تیمارستان آرکهام تمرکز داشت. همان طور که حدس زدید در مورد تیمارستان آرکهام بتمن[۸] صحبت میکنیم.
آرکهام سیتی در سری فیلمهای بتمن
پس از عرضهی این بازی و زمانی که بهترین اقتباس تاریخ [بازیسازی] از ابرقهرمانان نام گرفت، وارنر تصمیم گرفت با خرید استودیوی راکستدی -سازندهی بازی- و پرداخت مبلغی به ایدوس، امتیاز ساخت سری بازیهای بتمن را زودتر از موعد به خانه بازگرداند. ایدوس ۲۵ درصد از سهام استودیوی راکستدی را در اختیار داشت و در مقابل وارنر با مبلغی نامشخص ۷۵ درصد مابقی را از آن خود کرد. با این که ایدوس هنوز هم آن ۲۵ درصد سهام را در اختیار دارد اما راکستدی سالهاست به عنوان دست راست بخش سرگرمی وارنر تمام توجه خود را به بتمن و دیگر شخصیتهای دیسی معطوف کرده است.
بهترین بازی اقتباسی
مارول مجموعهای از ابرقهرمانان محبوب را در اختیار دارد و دیسی محبوبترین آنها را. شکی نیست که شهرت و محبوبیت هیچ ابرقهرمانی در حال حاضر به پای بتمن نمیرسد. در سینما شوالیهی تاریکی بهترین اقتباس سینمایی از این شخصیت به شمار میرود و در صنعت بازی نیز همه چیز به نفع بتمن است. همان طور که اشاره شد، بتمن همیشه بازیهای خوبی داشته است اما سهگانهی آرکهام نسبت به دیگر عناوین اقتباسی در جایگاه بالاتری قرار دارد.
تیمارستان آرکهام با متوسط نمرهی ۹۱ و فروش ۲٫۵ میلیون نسخه تنها طی سه هفته، مجموعهی جدیدی را در جهان بتمن متولد کرد، اما این درخشش پایان کار نبود چون دنبالهی تیمارستان آرکهام تمامی رکوردهای پیشین را شکست. آرکهام سیتی نه تنها جوایز بسیاری کسب کرد، بلکه با متوسط نمره ۹۶ از ۱۰۰ نام خود را به عنوان بهترین اثر اقتباسی تاریخ در دنیای سرگرمی (چه فیلم و چه بازی) ثبت کرد.
بهترین بازیهای شرکت دیسی
ویدئو گیم بتمن
سال عرضه: ۱۹۹۰
پلتفرم: NES, Game Boy, Sega, Genesis
تا پیش از عرضهی این عنوان، سه بازی بتمن به وسیلهی شرکت اُشن ساخته و عرضه شده بود اما این محصول استودیوی سانسافت بود که برای همیشه روند بازیهای اقتباسی بر اساس شوالیهی تاریکی را تغییر داد. نسخهی NES بازی چه از منظر تکنیکی و چه طراحی یک تحول بزرگ برای کنسولها بود. استفاده از سه اسلحهی مخصوص بتمن، آهنگسازی نائوکی کادوکا به همراه طراحی مراحل کمنظیر باعث شد تا این بازی اولین اقتباس درجهی یک بتمن نام بگیرد.
مرگ و بازگشت سوپرمن[۹]
سال عرضه: ۱۹۹۴
پلتفرم: SNES, Sega, Genesis
سانسافت که تجربهی موفقی از دنیای دیسی داشت، این بار با کمک شرکت بلیزارد بازی مرگ و بازگشت سوپرمن را تهیه و تولید کرد. این بازی نیز مانند دیگر بازیهای اکشن درگیری[۱۰] آن دوره بود که گیمر باید طی آن با مشت و لگد حسابی از خجالت دشمنان سوپرمن درمیآمد.
بتمن: انتقام
سال عرضه: ۲۰۰۱
پلتفرم: [PS2, Xbox, PC, Game Cube, Game Boy Advance[11
بتمن: انتقام چهارمین بازی بتمن شرکت یوبی سافت بود که از سری انیمیشنهای ماجراهای جدید بتمن[۱۲] اقتباس شده بود. برخورداری از داستانی جذاب، صداپیشه بودن کوین کانروی و مارک همیل و در نهایت طراحی جذاب گاتهام و محیطش باعث شهرت بازی انتقام شد. هر چند استفاده از بعضی گجتها کار را دشوار میکرد، مخصوصاً این که دوربین بازی در این حالت به اول شخص سوئیچ میشد اما گیم پلی[۱۳] بازی نیز در زمان خودش بسیار جذاب بود.
سردمدار بازیهای ابرقهرمانی
مارول چه در دنیای سینما و چه در عالم بازی در مجموع آثار موفق بیشتری نسبت به دیسی و دیگر ناشران کمیک دارد. البته باید توجه داشت که با توجه به تعداد بالای عناوین اقتباسی بر اساس ابرقهرمانان مارول، تعداد بازیهای بیکیفیت مارول هم بیشتر از دیگر ناشران است.
مارول پیش از این که با مرد آهنی و هالک شگفتانگیز مستقیماً وارد ساخت فیلمهای سینمایی شود، حق ساخت بسیاری از شخصیتهایش از جمله تمامی سریهای مردان ایکس، مرد عنکبوتی و چهار شگفتانگیز را به شرکتهای دیگر واگذار کرد، طوری که حتی تا به امروز امتیاز این شخصیتها در اختیار شرکتهایی مانند فاکس و سونی است. اما در دنیای بازی، مارول همیشه قراردادهای چند ساله با شرکتهای مختلف امضا کرده است و هنوز امتیاز تمامی شخصیتهایش را در اختیار دارد.
خالق مرد عنکبوتی در اوایل دههی ۸۰ میلادی قراردادی را با آتاری و پارکر برادرز به امضا رساند که ماحصل آن ساخت بازی مرد عنکبوتی برای آتاری ۲۶۰۰ بود. این بازی که در سال ۱۹۸۲ روانهی بازار شد، نخستین حضور شخصیتهای مارول در صنعت بازی به حساب میآمد. مارول در ادامه با سازندگانی مانند ال جی اِن[۱۴]، پاراگون[۱۵]، ادونچر اینترنشنال[۱۶]، کپکام و کونامی، قرارداد همکاری به امضا رساند تا این که در سال ۲۰۰۰ با اکتیویژن وارد مذاکره شد تا این کمپانی به مدت ۱۵ سال به اقامتگاه بیشتر شخصیتهای مارول تبدیل شود.
تغییرات بزرگ
اکتیویژن از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۵ امتیاز ساخت بازی بر اساس بیشتر شخصیتهای مارول را در اختیار داشت. البته این امتیاز شامل بازیهای اقتباسی برای سری فیلمهای جدید مارول را شامل نمیشد. برای نمونه سگا امتیاز ساخت بازی فیلمهای مارول مانند ثور، هالک و کاپیتان آمریکا را در اختیار داشت اما تقریباً همهی بازیهای تولید شده به وسیلهی سگا امتیازهای ضعیفی دریافت کردند و در نتیجه شرکت ژاپنی عطای مارول را به لقایش بخشید.
شرکت ورشکست شدهی تی ایچ کیو هم طی برهههایی قراردادهای متفاوتی با مارول به امضا رساند تا بتواند بر اساس گروه ابرقهرمانان مارول[۱۷]، پانیشر و اونجرز بازی بسازد که مورد آخر میتوانست سروصدای زیادی به راه بیندازد اما عرضهاش با ورشکستگی تی ایچ کیو همزمان شد. بازی اونجرز، اثری اول شخص بود که در آن میتوانستید به جای شخصیتهایی همچون هالک و مرد آهنی ظاهر شوید. در این بین مجموعهی بازی مارول در برابر کپکام[۱۸] طرفداران فراوانی دارد و حتی قسمت جدیدش طی ماههای آینده برای کنسولهای نسل هشتم عرضه میشود.
مرد عنکبوتی
سال عرضه: ۲۰۰۰
پلتفرم: Play station, N64, Dreamcast, PC
این بازی دقیقاً مدتی بعد از امضای قرارداد بین اکتیویژن و مارول و به عنوان یکی از بازیهای فاز نخست این همکاری، روانهی بازار شد. نخستین حضور مرد عنکبوتی در اثری سه بعدی با موفقیتهای چشمگیری روبرو شد. استودیوی نِوِرسافت[۱۹] که تا پیش از آن مسئولیت ساخت سری تونی هاک را بر عهده داشت با استفاده از موتور گرافیکی همان بازی دست به ساخت مرد عنکبوتی زد. سازندگان با توجه به کمبود سختافزاری پلی استیشن، داستان را به شکلی پیش برده بودند که مستقیم روی گیم پلی تأثیر بگذارد. با توجه به این که در داستان، گازی سمی کل شهر را فرا میگرفت، مرد عنکبوتی نمیتوانست آزادانه به تمامی نقاط شهر سفر کند. استقبال از این شماره به حدی بود که اکتیویژن طی قرارداد پانزده سالهاش با مارول به هیچ ابرقهرمانی به اندازهی مرد عنکبوتی توجه نکرد.
مردان ایکس
سال عرضه: ۱۹۹۲
پلتفرم: Arcade, Xbox 360, PS3, iOS, Android
یکی از حسرتهای بزرگ دوستداران مردان ایکس، عرضه نشدن یکی از بهترین بازیهای تاریخ این سری برای کنسولهای بازی بود. مردان ایکسی که در موردش حرف میزنیم، سال ۱۹۹۲ تنها برای دستگاههای آرکید عرضه شد و کونامی هم بنا به دلایل نامشخص هیچگاه این بازی را نه برای سگا جنسیس و نه برای اس ان ای اس[۲۰] پورت نکرد. مردان ایکس با عنوان اکشن درگیری، جذاب و خوش رنگ و لعاب بود و به گیمر اجازه میداد از بین شش کاراکتر مشهور سری، یکی را انتخاب کند و به نبرد مگنتو برود. ۱۸ سال پس از عرضهی بازی (۲۰۱۰) برای دستگاههای آرکید، استودیو بکبون[۲۱] بالاخره مردان ایکس را برای «ایکس باکس ۳۶۰»، «پلی استیشن ۳» و گوشیهای هوشمند پورت کرد. متأسفانه به دلیل تمام شدن قرارداد کونامی و مارول، این بازی در سال ۲۰۱۳ از روی تمامی فروشگاههای دیجیتالی پاک شد.
مجازاتگر
سال عرضه: ۲۰۰۵
پلتفرم: PS2, Xbox, PC
مجازاتگر یا همان کاراکتر فرانک کسل برخلاف اخلاق تند و تیزش یکی از مظلومترین شخصیتهای دنیای مارول در دنیای سرگرمی است و با این که سهم بسیار کمتری نسبت به همقطارهای مشهورش در صنعت بازی دارد اما در همین حضورهای کم نیز به خوبی خود را اثبات کرده است.
این بازی مدتی پس از اکران فیلم سینمایی پانیشر با بازی توماس جین و جان تراولتا روانهی بازار شد و با این که حتی جین صداگذاری فیلم را بر عهده داشت اما خط داستانی بیشتر به سری کتابهای آن وفادار بود تا فیلم. حضور شخصیتهای فراوان مارول از جمله نیک فیوری، مرد آهنی، مت مرداک و بیودی سیاه، تنوع بالای مراحل، گیم پلی سریع و روایت داستانی کمنظیر از جمله عوامل محبوبیت این بازی است. فروش یک میلیون نسخهای بازی در نهایت باعث سودآوری برای تی ایچ کیو و استودیوی شرکت وُلیشن[۲۲] سازندهی بازی شد.
به جز شخصیتهای مارول و دیسی، ابرقهرمانان دیگری نیز در دنیای گیم به موفقیت رسیدهاند
با این که مارول و دیسی به عنوان بزرگترین ناشران کتاب کمیک در سراسر دنیا شناخته میشوند اما ابرقهرمانان محبوبی وجود دارند که خارج از دایرهی این دو شرکت هستند. از قضا بعضی از این ابرقهرمانان بسیار شناخته شدهاند و در تاریخ صنعت بازی هم به عنوان آثاری درجه یک از آنها یاد میشود. قطعا مشهورترین نمونه، لاکپشتهای نینجا یا همان TMNT است که در کشورمان نیز طرفداران قابل توجهی دارد. تعداد بازیهای اقتباسی از TMNT به اندازهای زیاد است که باید برای آن پروندهای جداگانه تهیه دید. برای همین در ادامه بهترین بازیهای ابرقهرمانی را معرفی میکنیم که به مارول و دیسی تعلق ندارند و البته لاکپشتهای نینجا جزء آنها نیست.
نابودگر
Prototyp
یکی از بهترین بازیهای مارول که به آن اشاره نکردیم، نابودی نهایی هالک شگفتانگیز[۲۳] است. بازی جذابی که استودیوی رادیکال مسئول ساختنش بود و در سال ۲۰۰۵ روانهی بازار شد. استقبال خوب منتقدان و مخاطبان باعث شد تا سران این استودیو به فکر خلق ابرقهرمان مخصوص خود بیفتند که در نهایت منجر به ساخت پروژهی پروتوتایپ[۲۴] شد؛ عنوانی که شخصیت اصلیاش محققی به نام آلکس مرسر بود که در پی تماس با یک ویروس کشنده، به قدرتهای فرابشری میرسد.
قابلیتهای مرسر در حقیقت مخلوطی از هالک و دیگر ابرقهرمانان مشهور بود. او میتوانست از در و دیوار بالا برود، سوار هلیکوپتر و تانک شود، با یک ضربه هر نوع وسیله نقلیهای را نابود یا حتی به درون شخصیتهای دیگر نفوذ کند.
این حس آزادی و بیپروا بودن مرسر خیلی در موفقیت نهایی بازی تأثیر گذاشت. جالب این که داستان این بازی را هم پاول جنکینز به همراه دنیس دتویلر که در آن هنگام نویسندهی استودیو رادیکال بود، به رشتهی تحریر درآورد. پروتوتایپ در زمان عرضه با استقبال چشمگیر مخاطبان روبرو شد، طوری که در همان ماه نخست تنها ۵۰۰ هزار نسخه از آن در آمریکا به فروش رفت و در نهایت مجموع فروش آن به ۲٫۵ میلیون نسخه رسید. رادیکال، سه سال بعد پروتوتایپ ۲ را عرضه کرد که نتوانست موفقیتهای نسخهی اول را تکرار کند و مقدمات بسته شدنش فراهم شد.
نبرد خیر و شر
Infamous
جدا از کیفیت بازی، جالب است که هر دو عنوان اینفِیمس[۲۵] و پروتوتایپ به فاصلهی کمی نسبت به یکدیگر معرفی شدند، طی یک بازهی زمانی به بازار آمدند و هر دو بازی، ابرقهرمانان کاملا جدیدی را به صنعت سرگرمی معرفی کردند. گیم پلی هر دوی آنها دارای مکانیکها و ویژگیهای مشترک فراوانی بود. هر چند اینفیمس بیشتر به قواعد بازیهای پلتفرمر توجه داشت و در پروتوتایپ عملا کاراکتر اصلی هیچ گونه منعی برای عبور و مرور نداشت و میتوانست از دیوار راست بالا برود.
اینفیمس حول محور پیک موتوریای به نام کول بود که پس از انفجار مهیب در شهر خیالی امپایر سیتی به قدرت فرابشری دست پیدا میکرد. قدرتهای کول بر پایهی الکتریسیته بود که همین موضوع تأثیر مهمی روی گیم پلی بازی میگذاشت. بر خلاف پروتوتایپ که مبارزاتش رودررو بود، در اینفیمس میتوانستید مانند بازیهای شوتر، الکتریسیته شلیک کنید.
از جمله ویژگیهای منحصر به فرد این بازی انحصاری پلی استیشن ۳، میتوان به سیستم اخلاقی یا کارما اشاره کرد که به گیمر امکان میداد تا بین یک ابرقهرمان مثبت و ضدقهرمانی شرور، یکی را انتخاب کند. به موجب همین انتخابها پایان بازی و قدرتهای کول هم تغییر میکرد.
اینفیمس با فروش بیش از دو میلیون نسخهای –که برای اثری انحصاری و جدید رقمی بالا بود– و متوسط نمرهی ۸۵ از ۱۰۰ موجبات ساخت قسمتهای دوم را فراهم کرد.
طلوع تاریکی
The Darkness
جکی استکادو قهرمان اصلی این بازی بیش از آن که یک ابرقهرمان کلاسیک باشد، ضدقهرمانی مدرن است؛ هر چند حضور موفق آن در سری کتب کمیک انتشارات ایماژ (مالک واکینگ دد[۲۶]، وانتد[۲۷] و اسپاون[۲۸]) باعث شده تا بسیاری اوقات او را با ابرقهرمان مشهوری مانند بتمن مقایسه کنند. نسخهی اول سری بازی دارکنس در سال ۲۰۰۷ و برای کنسولهای ایکس باکس ۳۶۰ و پلی استیشن ۳ عرضه شد.
بازی، داستان قهرمان اصلی را از ابتدا تعریف میکرد؛ وقتی در شب تولد بیست و یک سالگیاش برای اولین بار(!) کشته میشود، اما یک موجود اهریمنی به نام دارکنس او را به زندگی بازمیگرداند و –شبیه داستان ضحاک- دو مار را روی شانههای جکی قرار میدهد.
این بازی نه تنها از منظر روایت داستانی یک حرکت رو به جلو برای عناوین اقتباسی محسوب میشد، بلکه حتی بخش گیم پلی آن کاملا متفاوت از شوترهای همسبک بود. داستان بازی را پاول جنکنیس، نویسندهی مشهور کتاب کمیک، به رشتهی تحریر درآورده بود. استودیوی استاربریز هم گیم پلیای برای آن طراحی کرده بود که بیش از هر چیز شما را به یاد بازی قبلی این استودیو، ریدیک میانداخت.
یکی از جالبترین نکات بازی، مونولوگهای جکی در زمان لودینگ بازی بود که تحسین بیشتر منتقدان را در پی داشت. دارکنس با متوسط نمرهی ۸۲ به یکی از بهترین بازیهای نسل پیش مبدل شد اما فروشش آن طور که باید و شاید بالا نبود.
GTA ابرقهرمانان
Crackdown
دیو جونز که با خلق [GTA[29 باعث هموار شدن راه سازندگان برای ساخت بازیهای جهان-باز شده بود با تهیهی کرکداون، یک بازی انحصاری جذاب را به کلکسیون عناوین ایکس باکس ۳۶۰ اضافه کرد. با این که ساختهی جدید جونز شباهت فراوانی به GTA داشت و امکان گشتن در شهر با خودروهای مختلف را به کاربر میداد اما شخصیت اصلی کرکداون ابرقهرمانی به معنای واقعی بود.
بازی در پادآرمانشهری به نام پاسیفیک سیتی رخ میداد که در آن گنگسترها کنترل شهر را در دست گرفته بودند. شخصیت اصلی که تنها با نام ایجنت شناخته میشد، تحت آزمایشهای سرّی دولت، به قدرت چشمگیری دست یافته بود که او را در حد یک ابرقهرمان قوی میکرد.
نکتهی جالب کرکداون، ارتقای شخصیت اصلی به سبک بازیهای RPG بود. هر قدر بیشتر XP میگرفتید، میتوانستید ابرقهرمان مورد علاقهی خود را قدرتمندتر کنید. سبک گرافیکی سل شید بازی هم باعث شده بود تا کرکداون به شدت حال و هوای کتاب کمیک را داشته باشد.
مایکروسافت برای فروش هر چه بیشتر این عنوان، کد دسترسی بتای هیلو ۲ را در اختیار خریداران بازی قرار داد تا طی شش ماه نخست عرضهی کرکداون به فروش ۱٫۵ میلیون نسخهای برسد. سه سال بعد، قسمت دوم این بازی توسط استودیوی تازه تأسیس Ruffian Games ساخته شد و به هیچ وجه نتوانست موفقیت قسمت نخست را تکرار کند.
منبع: مجلهی همشهری دانستنیها
در این بازنشر چارچوب متن اصلی حفظ شده اما تغییرات بسیاری صورت گرفته است.
[۱] EA
[۲] Acclaim
[۳] THQ
[۴] SunSoft
[۵] Ocean
[۶] Eidos
[۷] The Dark Knight
[۸] Batman Arkham Asylum
[۹] The Death and Return of Superman
[۱۰] Beat’em up
[۱۱] نام کنسول شرکت نینتندو که در سال ۲۰۰۱ ساخته شد و ۳۲ بیتی بود.
[۱۲] The New Batman Adventures
[۱۳] تعامل با یک بازی رایانهای از طریق قواعد آن به شکل: ارتباط بین بازیکن و بازی، رقابت کردن و مغلوب کردن آنها، طرحریزی کردن و ارتباط بازیکن با آن. گیم پلی مجزا از گرافیک یا اجزای صدا است.
[۱۴] LGN
[۱۵] Parragon
[۱۶] Adventure International
[۱۷] Marvel Super Hero Squad
[۱۸] Marvel VS Capcom
[۱۹] Neversoft
[۲۰] SNES
[۲۱] Backbone
[۲۲] Volition Inc. این استودیو پس از ورشکستگی تی ایچ کیو توسط شرکت دیپ سیلور خریداری شد و حالا دیپ سیلور ولیشن نام دارد.
[۲۳] The Incredible Hulk Ultimate Destruction
[۲۴] Prototype
[۲۵] Infamous
[۲۶] The Walking Dead
[۲۷] Wanted
[۲۸] Spawn
[۲۹] سری بازی Grand Theft Auto
مطالب مرتبط: